بامن قدم بزن در برف در مسیر..........
|
دیوار
دنیایی که در آن شعر نیست،حتما چیزی کم دارد..
|
|
درباره وبلاگ
دیوار چیست؟
آیابه جزدو پنجره روبه روی هم اما بی منظره؟

<-PollName->
<-PollItems->
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 146649
تعداد مطالب : 59
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1
|
| | |
ابزار رایگان وبلاگ
|
|
|

این ابر های سرخ , این کوچه های سرد این جاده ء سپید , این باد دوره گرد
این ها بهانه اند , تا با تو سر کنم تا جز تو از جهان , صرف نظر کنم
جاده بهانه است , مقصود چشم توست من راهی تو ام , ای مقصد درست
مجنون اگر شکست , لیلی بهانه بود دنیا از اولش , دیوانه خانه بود
من راهی تو ام , با من قدم بزن همراه من بیا تا شهر ما شدن
با من قدم بزن , تنها تر از همه ای مصرع سکوت , در شعر همهمه
با من قدم بزن , چله نشین عشق , فرمانروای قلب , در سرزمین عشق
با من قدم بزن , در برف در مسیر ای بغض نا گزیر , این بار گر بگیر
ته لهجه ء ملس , در کاسه ء دهن ای لخته ء انار , بر زخم پیرهن
این مرد را که باز , در تلخی ِ غم است مهمان به قند کن , چای ات اگر دم است
در برف چای داغ , دنیای ِ ما دو تااست فنجان ِ چای ِ بعد آغاز ماجراست ...
ali reza azar
پشت كاجستان، برف. برف، یك دسته كلاغ. جاده یعنی غربت. باد، آواز، مسافر، و كمی میل به خواب. شاخ پیچك و رسیدن، و حیاط. من، و دلتنگ، و این شیشه خیس. می نویسم، و فضا. می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشك. یك نفر دلتنگ است. یك نفر می بافد. یك نفر می شمرد. یك نفر می خواند. زندگی یعنی: یك سار پرید. از چه دلتنگ شدی؟ دلخوشی ها كم نیست: مثلا این خورشید، كودك پس فردا، كفتر آن هفته. یك نفر دیشب مرد و هنوز، نان گندم خوب است. و هنوز، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند. قطره ها در جریان، برف بر دوش سكوت و زمان روی ستون فقرات گل یاس
سهراب سپهری
|
|