دیوار
دنیایی که در آن شعر نیست،حتما چیزی کم دارد..
درباره وبلاگ


دیوار چیست؟ آیابه جزدو پنجره روبه روی هم اما بی منظره؟



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 178
بازدید هفته : 409
بازدید ماه : 585
بازدید کل : 143055
تعداد مطالب : 59
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

ابزار رایگان وبلاگ

نويسندگان
عاطفه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 10:4 :: نويسنده : عاطفه

صدای پای بهارنزدیکه! گوش کن!اگه دقت کنی صداشومیشنوی!به یادزنده یادناصرعبدالهی:

صداهمون صدابود،

صدای شاخه هاوریشه هابود

!بهاربهار چه اسم آشنایی،صدات میاداماخودت کجایی؟

وابکنیم پنجره هارویانه تازه کنیم خاطره هارویانه..

بهاراومدلباس نوتنم کردتازه ترازفصل شکفتنم کرد،

بهاراومدبایه بغل جوونه،عیدآوردازتوکوچه توخونه،

حیاط مایه غربیل،باغچه مایه گل دون!خونه ماهمیشه منتظریه مهمون!

بهاربهاریه آشنای ساده وصمیمی،یه آشناکه مثل قصه هابود،خواب وخیال همه بچه هابود

یادش بخیربچگی هاچه خوب بود!حیف که هنوزصبح نشده غروب بود!

آخ...

که چه زودقلک عیدی هامون وقتی شکست باهاش شکست دلامون،

بهاراومدبرفارونقطه چین کرد،خنده به دلمردگی زمین کرد،

چقدردلم فصل بهارودوست داشت،

واشدن پنجره هارودوست داشت،

بهاراومدپنجره هاروواکرد

،منوباحسی دیگه آشناکرد،یه حرف یه حرف ،حرفای من کتاب شد

!حیف که همش سوال بی جواب شد،دروغ نگم هنوزدلم جوون بود،که صبح تاشب دنبال آب ونون بود!